Beta

Explorez tous les épisodes de رادیو تاسیان

Plongez dans la liste complète des épisodes de رادیو تاسیان. Chaque épisode est catalogué accompagné de descriptions détaillées, ce qui facilite la recherche et l'exploration de sujets spécifiques. Suivez tous les épisodes de votre podcast préféré et ne manquez aucun contenu pertinent.

Rows per page:

1–38 of 38

DateTitreDurée
15 Mar 2021مرگ آخرین دستفروش بساط هفت سین00:13:44
بعد از اون بازی قاسم با چشمای پر از خونش توو صورتم نگاه کردو گفت "سید ناموسم به درک، سه تا گل بخودیت هم به درک... تو فقط بگو چرا بعد از هر گلی که به خودمون میزدی با یه ژست کاپیتانی خیلی ریلکس تیمو به آرامش دعوت می‌کردی؟ " دفتر پارسال رو بستم، و دفتر سال بعدی رو باز کردم که دیدم توش نوشته بودم "در سال آینده دوست دارم برای بهترین دروزاه بانیِ منطقه، خیز بردارم". باز هم دفترو بستم. امان از خاطره ها... امان ازون هفته های آخر اسفند و اول عید. اون روزایی که واسه رفتن به خونه مامان بزرگ روزارو میشمردم. اصلا مگه کسی هست که تا رسیدن اول عید صدبار تو ذهنش همه اتفاقای خوبو خوش خونه مامان بزرگو بچه های فامیل رو مرور نکرده باشه؟ اون سر و صدا و همهمه باباها توی هال، صدای مامانای تو آشپزخونه. جمع شدن بچه های فامیل دور هم جمع. واسه منم گهگداری رد و بدل کردن دل و قلوه با دو سه تا از دخترای فامیلمون... کی به کی بود؟ یکیشم می‌گرفت خدارو شکر میکردم. من از نسل دهه جنگ بودم: دوران تعداد بالا و رقابت های سنگین، واسه همین خیلی قانع بودم، خیلی.... "مرگ آخرین دستفروش بساط هفت سین" ✏️نویسنده و صدابردار: امیرعلی مهاجری گوینده: رضا جعفرپور میکس و تنظیم: مهدی منصوری ویراستار: آراکس چارمحالی ضبط در استودیو مهبانگ با همکاری استودیو هنری نووو
01 Oct 2021مجموعه نامه های اینمن به ناتالیا - فصل سوم00:12:36
ناتالیای من، آیا میدانی چه رنگی می‌تواند حتی تیره تر از رنگ سیاه دست زبردست ترین نقاش های عصر رنسانس را نیز به کام ترس خود فرو کشد؟ خنثی. آری، رنگ خنثی همان رنگ سیاهی است که روزی دست به خودکشی زده و در این معامله شوم روحش را به پلید ترین اهریمن حاکم در این دنیا فروخته است. حال که در بستر بیماری افتاده ام و انتظار مرگ را میکشم دریافته ام که برای من ترسناک تر از رنگ خنثی نیز وجود دارد و آن خالی بودن بوم هایی است که می‌توانستند نگهبان نقش برجسته چهره تو به رنگی ترین شکل ممکن باشند درحالیکه لبخند زیبایت را به نقاش هدیه می دادی. ............... نویسنده: امیرعلی مهاجری گوینده: علی ولیانی ناظر ضبط: میلاد رنجبر ویراستار و انتخاب موسیقی: آراکس چارمحالی صداگذاری: استودیو هنری نووو تولید شده توسط استودیو دوبلاژ هونامیک
27 Jan 2023چهار بی پدر و مادر از هشت پدر و مادر00:25:10

نویسنده: امیرعلی مهاجری

گوینده: رضا جعفرپور

مشاور: آراکس چارمحالی

میکس و مسترنیگ: مهدی منصوری

طراح پوستر: پدرام شهرآبادی

تهیه و تولید توسط استودیو مهبانگ با همکاری استودیو نوو


18 May 2023تاسیان گلسار00:27:06

🖤تقدیم به آنان که بخشی از خاطرات و احساسات ما شدند، بی‌آنکه هیچ بدانند

🖊️نویسنده: امیرعلی مهاجری

🎙️گوینده: رضا جعفرپور

🎧صدابردار: محمدصادق مجیدی

🎛️صداپرداز و گرافیست: پدرام شهرآبادی

🎚️ضبط شده توسط استودیو دوبلاژ راوا

02 Jun 2023مجموعه نامه های اینمن به ناتالیا فصل چهارم00:21:59

✨آخرین فصل از این داستان عاشقانه منتشر شد...

🍁 مجموعه نامه های اینمن به ناتالیا،فصل چهارم

🖊️نویسنده:امیرعلی مهاجری

🎙️گویندگان: علی ولیانی و نازنین محمدی

🎧تهیه شده توسط استودیو هنری نووُ

🔊میکس و مسترینگ: استودیو لف رکورد


17 Jun 2023آن میز دو نفره00:07:56

تصویر چشمانم را می‌خواهم با تو شریک شوم…. همانند دیگر احساساتی که با تو شریک شدم… بیا نازنینم… کمی نزدیکتر بیا… حس دلتنگی، حس دوست داشتن، حس صحبت کردن در آن عصرهای پاییزی، حس خودِ خودِ زندگی… نزدیک من بایست. همینجا با کمی فاصله. نه آنقدر دور باش که دوباره از دستت بدهم و نه آنقدر نزدیک که به حضور یکدیگر دچار و عادت کنیم. من، آن مرز باریک عاشقی را می‌خواهم… همانند آن دیوار انتهای باغ که به گیاهان سبز سالخورده مزین شده. چه خوب است آن دیوار انتهای باغ که حائری است میان باغ ما و حریم همسایه… من این حرمت را دوست داریم. من این حریم را ستایش می کنم…

🍁 آن میز دو نفره

✏️ نویسنده: امیرعلی مهاجری

🎙️گوینده: علی ولیانی

🎧 تهیه، ضبط و میکس شده توسط استودیو هنری نووُ



08 Jul 2023خانه ای از جنس خاک00:03:26

آرام برانیم، بی هیچ عجله ای…


  • نویسنده: امیرعلی مهاجری
  • گوینده: مهرناز رحیم زاده
  • صدابردار: علی سیوانی
  • براساس شعری از امیلی دیکنسون
  • تهیه و تولید در استودیو نوو، تابستان 1398


28 Jul 2023زمستانم از طُ00:15:25

آره واسه منم سواله.... چجوری میشه آسمونِ خاکستری فرشِ سقفمون بشه...کف این خیابونِ خاک گرفته این دونه سفیدا بشینن و آب نشن، این ماشینای خاک گرفته خالی شه از میمِ مشترک، ساختمونای نیمه خراب و متروکه دورمون دلتنگ حضورمون شن.... اون وقت من یه دنیای رنگی با تو بسازم؟ کدوم نقاشی بلده از دنیای سیاه و سفید یه پالت هفت رنگ بپاشه روی بوم؟ قرمز، سیاه، آبی، سبز، زرد... نه... همرو قاطی می کنم.... بذار فقط خاکستری بشه مادرِ این دونه سفیدا... من بوم نقاشیمو اینجوری دوست دارم...


🖊️ نویسنده: امیرعلی مهاجری

🎙️ گوینده: امیر زبرجد

🎧تهیه و تولید در استودیو نووُ

01 Sep 2023آن میز دو نفره، قسمت دوم00:09:59

🎧🎧

به راستی، تو با من چه کردی…؟

تو را نوید می‌دهم که دیدار نزدیک است… 

🎧🎧

🍁آن میز دو نفره - قسمت دوم 

✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری

🎙️گویندگان:علی ولیانی و زهرا نویدی راد

📻تهیه و تولید توسط استودیو نووُ

20 Dec 2023تمام آن روزهای زیبا00:06:12

📻 تمام آن روزهای زیبا


🍁گفتم اگه نشه چی؟

گفت توی لحظه زندگی کن، آینده ای وجود نداره…

زد و پاییز شد… 


🖊️نویسنده‌: امیرعلی مهاجری

🎙️ گوینده: علی ولیانی



04 Mar 2024حوالی گندُمزار00:11:59

حوالی گندمزار...

نویسنده و کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری

گوینده: امیر زبرجد

مشاور و طراح پوستر: فریما رئوفی

تهیه و تولید توسط استودیو نووُ

موسیقی انتخابی از محمد دارابی فر

پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

زمستان 1402 / طهران

 

برای داشتنت یک عاشقانه آرام می‌خوانم، مثل لمس ساقه گندم در گندمزار، مثل حس گرمای نور خورشید روی پوست، مثل نوای همنشینی موج بر ساحل، مثل آن جاده ای که انتهایش به تو می‌رسد، همانند مسیری که سرانجامش عاشقی در گیلان است. دستانترا به من بده، بیا کمی به صدای موج ها گوش دهیم، روی شن های گرم ساحل قدیم بزنیم تا آن زمان که آفتاب طلوع می کند، تا آن لحظه که نورباران می شویم، تو به افق دریا خیره و من به تو…

 

 

آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

....

🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری

👇

https://www.instagram.com/amirali.mohajery

.....

🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)

👇👇

https://castbox.fm/va/2810504

22 Mar 2024گیلانه00:09:59

گیر افتادم توی رویا و خوابی که تو توشون نیستی… در به در دنبال همون آینه ای میگردم که خودم توش پیدا کنم… هیچ اینه ای نیست گیلانه… هیچی… همه اینه هارو زدی شکستی… همشونو… منم گیر افتادم… منم گیر افتادم بین تکه اینه های شکسته شده ای که منو نشون نمیدن… گیلانه؟ با توام؟ میشنوی؟ بیدار شو گیلانه… بیدار شو از خوابی که منو توش زندانی کردی… بیدار شو گیلانه… 


نویسنده و کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری

گوینده: رضا کریمیان

مشاور و طراح پوستر: فریما رئوفی

تهیه و تولید توسط استودیو نووُ

پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

بهار 1403 / طهران


آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

....

🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری

👇

https://www.instagram.com/amirali.mohajery

.....

🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)

👇👇

https://castbox.fm/va/2810504

07 Apr 2024شانزدَهم | آرزوهایی که در دنیای موازی به واقعیت پیوستند00:33:06

اصلا خود من، مگر چقدر به پدرم افتخار کردم؟ خدا بیامرز خیام را از حفظ بود، هروز با بیجامه راه راه اش از جهان شعر خیامی صحبت می‌کرد که همواره زندگی را آسان می گرفت. با هر کلمه‌ی 'مِی' در شعرش تا ده بار تگری نمیزد هم بیخیال نمیشد. بنده خدا آخر سر هم بینایی اش را از دست داد. خیلی هم بد مرد. بعد از مرگش، محل را بوی الکل بیمارستانی برداشته بود. چه روزگاری بود، هزینه کفن و دفن آنقدر گران در آمد که مجبور شدیم خیر شویم. با درایتی به مسئولین بیمارستان گفتیم: خدا بیامرز در زمان حیات همواره وصیت می‌کرد تا اعضا، جوارح، امعاء و احشاء اش را بعد از مرگش به نیازمندان ببخشند، باشد که این راه ادامه پیدا کند.

نگاه دکتر را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم،. ابتدا پنج دقیقه سکوت کرد، سپس زد به شانه ام و گفت: از داخل پدرتان چیز سالمی نمانده، اگر مانده بود که اینگونه به درک واصل نمیشد.   


نویسنده و کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری

گوینده: حسین سلیمی

مشاور و طراح پوستر: فریما رئوفی

تهیه و تولید توسط استودیو نووُ

پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

بهار 1403 / طهران


آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

....

🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری

👇

https://www.instagram.com/amirali.mohajery

.....

🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)

👇👇

https://castbox.fm/va/2810504

21 Apr 2024هفدَهم |“اِضمحلال” / چالوس00:04:50

اولین بار بود که میدیدیم حامد وسط جاده برفی چالوس همزمان که می‌خنده داره گریه هم میکنه... محکم می‌کوبید روی فرمون و داد میزد: ممد از ماتریکس خارج شده... ممد از ماتریکس خارج شده...

حامد اینو گفت. سیمین سر تایید تکون داد و پیکان در پیچ های جاده چالوس برفیِ مه گرفته محو شد...

.....

....

✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری

🎙️گوینده: رضا جعفرپور

🎨طراحی پوستر: آیلار باقروند

✨تهیه و تولید توسط استودیو نووُ

📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

.....

آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

....

🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری

👇

https://www.instagram.com/amirali.mohajery

.....

🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)

👇👇

https://castbox.fm/va/2810504

30 Apr 2024هجدَهم | اِضمحلال / عروسی00:08:29

جمعیت که از رقص های پارتیزانی و نامنظم حامد به ستوه اومده بود دیدن تنها راه متوقف کردن حامد شلیک هوایی میتونه باشه. حامدی که در ابتدای مراسم با تمام قوا حتی از حضور در جمع ممانعت کرده بود حاال یک تنه داشت ولوله بازی در میآورد. همه نا امید از مهار افسار گسیخته حامد که یهو دیدیم حامد خشکش زد. خواهرش رو توی لباس عروسی دید و یهو بلند شد و وایساد و فقط به عاطفه نگاه کرد. عاطفه اشک شوق توی چشاش جمع شده بود ک آق داداشم، حامد داره چجوری نگام میکنه که نفهمید نگاه حامد به شکم در اومدش خیره شده. عاطفه و شوهرش احمد چنبره گویا قبل از عروسی محصول رو انباکس کرده بودن و حاال گندش درومده بود….

...

✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری

🎙️گوینده: رضا جعفرپور

🎨طراحی پوستر: آیلار باقروند

✨تهیه و تولید توسط استودیو نووُ

📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

.....

آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

....

🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری

👇

https://www.instagram.com/amirali.mohajery

.....

🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)

👇👇

https://castbox.fm/va/2810504


06 May 2024نوزدهم | اِضمحلال / ماتریکس00:06:18

یبار هم از سردرد تا صبح ناله می‌کرد، هرجی بهش می‌گفتیم حامد پاشو بیا بریم دکتر، می‌گفت "امیر بابا دکترا همه دزدن ، ارژنگ همسایمون یه موشکی قرمز داده گفته استفاده کن دوساعته خوب میشی". گفتم موشکی چیه بابا؟ گفت "شیافه بابا ... شیاف". گفتم چرا قرمز؟ گفت "ارژنگ یه قرمز توی دستش داشت و یه آبی، بهم گفت فقط یکیش رو میتونی استفاده کنی". گفتم حامد قرمزه رو انتخاب کردی؟ گفت "آره بابا من پرسپولیسیم... دادم خود ارژنگ هم نصبش کرد بابا". گفتم الان خوبی؟ گفت "نه بابا... ".

یهو دیدم حامد داره کمرنگ و محو میشه. گفتم حامد کجا؟ گفت امیر بابا این ماتریکس دیگه جای من نیست…


 این داستان ادامه دارد



...

✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری

🎙️گوینده: رضا جعفرپور

🎨طراحی پوستر: آیلار باقروند

✨تهیه و تولید توسط استودیو نووُ

📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

.....

آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

....

🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری

👇

https://www.instagram.com/amirali.mohajery

.....

🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)

👇👇

https://castbox.fm/va/2810504

16 May 2024بیستم | آن پنجره قدیمی00:17:35

به‌راستی‌که پنهان و گم‌شده‌ایم به امید آن روزی که کسی با نور قرض گرفته از آفتاب بیاید و ما را پیدا کند. هنوز نیاز داریم تا آدم‌ها ببینند در چه روزهایی چه کشیده‌ایم و چگونه قهرمان و ناجی این درام بزرگ بوده‌ایم. قلبمان بتپد برای آن کسی که پی یافتن قهرمان زندگی‌مان، ما را پیدا می‌کند و قول ماندن می‌دهد. از آن قول‌هایی که حتی اگر دروغ باشد، برای مدت زیادی آن را باور می‌کنی. چه کسی در کدام کوچه و خیابان این شهر به دنبال ما می‌گردد؟ داستان زندگی‌مان برای کدام گوش لذت شنیدن دارد؟ کدام دست‌ها قرار است پس از اتمام روایت این قصه دستان ما را بفشارد و به ما دلگرمی بدهد؟ خسته شده‌ایم، از سیگار، از قهوه، از تنهایی قدم زدن، از تنها ماندن، از فهمیده نشدن، از منتظر ماندن، از امیدواری، از آینده، از تمام چیزهایی که ما را میهمان این برزخ بزرگ کرده است خسته شده‌ایم. در خانه‌ را باز می‌گذارم. پنجره را نیز. می‌خواهم بادی بوزد. نور آفتاب به داخل اتاق بتابد. صدای زنگ در بلند شود. در را بازکنم و به میهمانی که سال‌ها انتظارش را می‌کشیدم سلام بگویم. هنگامی‌که وارد خانه شد، در را برای همیشه ببندم.. برای همیشه…. 


✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری

🎙️گوینده: رضا کریمیان

🎨طراحی پوستر: فریما رئوفی

✨تهیه و تولید توسط استودیو نووُ

📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

…..

آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

....

🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری

👇

https://www.instagram.co

29 May 2024بیست و یکم | رشت00:53:12

هیچ وقت از بارون فرار نکردم. تا صدای باریدن به گوشم میرسه لباس میپوشم و میزنم توو دل خیابون. دیدن آدما توی بارون قشنگه واسم... خیابونایی که شلوغ تر میشن انگار، آدمایی که رنگی تر میشن... همه چیز اغراق میشه... یه اغراق قشنگ که دوست داری بهش دل ببندی و باورش کنی. حداقل بارون توی رشت این شکلیه... من برخلاف بقیه چتر بر نمیدارم موقع بارون، به یاد پیلامار که میگفت نه از آفتاب فرار کن نه از بارون، نه وقتی برف اومد غر بزن نه وقتی همه جا خشک بود شکایت کن... همشون قشنگن تا وقتی که یاد بگیری درست حسشون کنی... من رشت رو همه جوره دوست دارم... من رشت رو دوست دارم نه بخاطر هواش، بخاطر خودش، بخاطر مردمش، بخاطر خاطره هاش، بخاطر شبای زندش، بخاطر اون خوشی های هرچند ساده اما موندگار... توی رشت باید بهترین لباسارو پوشید، قشنگترین عطرهارو زد، چشمنواز ترین کلاهارو سر کرد... توی رشت فقط باید به دلت گوش بدی... غروب که شد بری سینما فیلم در دنیای تو ساعت چند است و ناگهان درخت رو ببینی... گیلانه... جهان با من برقص... باشو، غریبه کوچک یا هزارتا فیلم دیگه که گوشه از از زیبایی این خطه سبز رو به تصویر میکشه.... اصلا اگه فیلم دوست نداشتی، توی عصر دل انگیز جمعه کتاب بخون... چون هر رمان و شعری رو فقط توی رشت درک میکنی... میفهمیش... تصورش می کنی.. میبینیش... هر داستانی توی دنیا اول توی رشت اتفاق افتاده ...

  • نویسنده و کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری
  • گویندگان: علی ولیانی، امیر زبرجد، رضا جعفرپور، فریما رئوفی و امیرعلی مهاجری
  • میکس و مسترینگ اثر توسط رضا کریمیان
  • طراحی پوستر: سپیده شعائی
10 Jun 2024بیست و سوم | آخرین صدا00:17:53

آخرین صدا

 

کله‌شق بود دست خودش نبودا، این‌جوری بزرگ شده بود. کله اشو از خاک‌ریز می‌آورد بالا و به تک‌تک عراقیا چش تو چش نگاه می‌کرد. هرچی داد می‌زدیم "د حسن بشین، الان اون تک‌تیرانداز میزنه کله‌ات میپره حسن بی کله میشیا... گوش نمی‌کرد. می‌گفت "من همین‌الانشم کله ندارم، منو از چی می‌ترسونی ؟" هم‌چین دروغ هم نمی‌گفت... یه شب از صدای پا بیدارشدم، از سنگر زدم بیرون. حاج حسن رو دیدم که پابرهنه رفته ...


نویسنده و کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری


صداپیشگان:

  • علی ولیانی
  • محمد مقدسی
  • حسین سلیمی
  • رضا کریمیان
  • صابر مینایی
  • وحید صمصامی
  • بهنام احدی
  • امیرعلی مهاجری


انتخاب نقش و مدیریت ضبط: علی ولیانی

تنظیم صدا و افکتور: استودیو عسرا

تهیه و تولید توسط استودیو نووُ


آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

....

🖊️ آدرس اینستا

21 Jun 2024بیست و چهارم|پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت اول00:44:35

هوای گرفته و بارانی نوید فصل پاییز را می‌داد. رنگ‌آمیزی بی‌انتهای دشت کوهین که به ترکیبی از رنگ‌های نارنجی، زرد و قهوه‌ای درآمده بودند هم آمدن این فصل را تأیید می‌کرد. صدای حرکت قطار بر روی ریل با صدای دانه‌های باران روی شیشه و بادی که خود را محکم به قطار می‌کوبید، نوایِ گوش‌نوازی را در کوپه ایجاد کرده بودند. این صدا را دوست داشتم، بوی سفر می‌داد، بوی رهایی از روزمرگی‌های زندگی شهری و صنعتی.

نگاهی به سه هم قطار دیگرم انداختم. مردی میانسال، زنی سالخورده و دختر جوانی که قرار بود به دست سرنوشت و یا اتفاق من را تا شهر رشت همراهی کنند. بی‌توجه به صحبت آن سه نفر راحت‌تر توانستم تا درگذشته‌ام غرق شوم و از هر لحظه جاده کاملاً لذت ببرم. دائماً خیال‌پردازی می‌کردم. همانند پسربچه‌ای که از ترس افتادن در آب روی سنگ‌های مختلف یک برکه جهش می‌زند، من نیز دائماً از خاطره‌ای به‌ خاطرة دیگر می‌جهیدم.

درحالی‌که با چشمانم محو تماشای جاده بودم با ذهنم به گذشته‌ها سفر می‌کردم. با برهم‌نمایی تصویر گذشته‌های دور روی جاده، در حال تماشای فیلمی بودم که گویی کارگردانش خوب می‌دانست چگونه می‌توان مخاطب را محو تماشای داستان کرد. خاطراتم را با حس غریبی به‌خاطر می‌آوردم و هرکدام را که پایان دلنشینی نداشتند، تحریف می‌کردم. داستان هر خاطره را طوری در ذهنم به انتها می‌رساندم که همیشه دوست داشتم در دنیای واقعی نیز آن‌طور اتفاق بیفتند، نه چیزهایی که صرفاً در واقعیت شکل‌گرفته بودند.


  • نویسنده: امیرعلی مهاجری
  • گوینده: رضا جعفرپور


26 Jun 2024بیست و پنجم|پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت دوم00:13:54
  • نویسنده: امیرعلی مهاجری
  • گوینده: رضا جعفرپور



دوباره نگاهم به امتداد جاده‌ای گره خورد که حالا با دانه‌های درشت باران، رنگِ آسفالتش اغراق‌آمیزتر شده بود. خودم را با حالتی کاملاً آزاد روی صندلی رها کردم و درحالی‌که از پنجرة ماشین نیم‌نگاهی به بیرون نگاه می‌کردم، نفس عمیقی کشیدم. ماشین با سرعت بالایی حرکت می‌کرد. در امتداد جاده به خانه‌هایی نگاه کردم که در میان شالی‌های برنج ریشه دوانده بودند. باز هم همان سؤالات تکراری در ذهنم نقش می‌بستند: چه کسانی در آنجا زندگی می‌کنند؟ از پشت پنجرة آن خانه‌ها هم چشمانی من و این ماشین رهگذر در جاده را دنبال می‌کنند؟ آن پیرمرد که بود؟ آن پیرمردی که روی ایوان نشسته و بی‌توجه به باران تندی که روی شیروانی‌اش می‌بارید به چیزی در دوردست‌ها خیره شده بود. پشت این آرامش روی صورت، آن انگشتان استخوانی پر چروکش که دانه‌های تسبیح را بارها می‌شمردند و آن نگاه رمزآلود چه رازی را پنهان می‌کرد؟ از کِی اینجا زندگی می‌کرد؟ اصلاً این پیرمرد چه حسی دارد از اینکه در این غروب غم‌انگیز روی آن ایوان خالی با استکانی چای به جاده و ماشین‌های تندرویی که بی‌تفاوت از او می‌گذرند و باران را پس می‌زنند، نگاه می‌کند؟ 

09 Jul 2024بیست و ششم|پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت سوم00:51:23

زمان، این نویسندة بی‌رحم قرار بود با جلو آمدنش در داستان هر بار تک‌تک کاراکترهای این خانواده را کم کند. این خونخوار بی حدومرز قرار بود آن‌قدر ادامه دهد تا از این خانه چیزی جز متروکه‌ای گمنام باقی نگذارد. خانه‌ای خالی با مُشتی از خاطرات مدفون شده در تلی از گردوخاک نشسته از گذر ایام.

تا صبح نیمه بیدار بودم و بادقت به صدای باران روی شیروانی گوش می‌دادم. هر قطره باران چنان خود را روی شیروانی پرت می‌کرد که دیگر از حیاطِ خانه صدای جیرجیرکی به گوش نمی‌رسید.

 

 


·        نویسنده: امیرعلی مهاجری

·        گوینده: رضا جعفرپور




آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

....

🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری

👇

https://www.instagram.com/amirali.mohajery

.....

🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)

👇👇

https://castbox.fm/va/2810504


19 Jul 2024بیست و هفتم |پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت چهارم00:21:47

با تعجب به او نگاه کردم. زندگی یک گورکن یا مرده‌شور چگونه است؟ از صبح بلند می‌شود و تا شب هزاران نفر را بدون هیچ احساسی به‌سرعت می‌شورد و دفن می‌کند درحالی‌که تک‌تک آن جسدها بزرگ‌ترین بخش زندگی یک نفرند و روزی بخشی از تاریخ این زندگانی نیز بوده‌اند. آیا این گورکن برای شستن و دفن کردن عزیز خود نیز این‌گونه شتاب می‌کند؟ آیا همین‌قدر بی‌تفاوت به بیل خود تکیه می‌زند؟ اصلاً گورکن بیچاره چه گناهی داشت؟ او وظیفه‌اش را انجام می‌دهد و در قبالش برای امرارمعاش پولی دریافت می‌کند. اگر همین گورکن نبود، چه کسی طاقت کندن لابه لایه‌های خاکی را داشت که قرار بود زندان جسم پدربزرگ شود؟

 


·       نویسنده: امیرعلی مهاجری

·       گوینده: رضا جعفرپور



آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان


👇


https://www.instagram.com/radio.tasian


....


🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری


👇


https://www.instagram.com/amirali.mohajery

01 Aug 2024بیست و هشتم | پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت پنجم00:55:58

با اینکه تا حالا قایق سوار نشده بودم و در آن آب‌وهوای بارانی و دریایی که نشان می‌داد شاید طوفانی شود، دو دل شدم. در صدای پیرمرد گرما و محبت خاصی وجود داشت. نفهمیدم چه زمانی با کمک او سوار قایق شدم و جلیقة نارنجی رنگی را تنم کردم. این جلیقه تنها دلخوشی من بود تا در صورت بروز حادثه، از غرق شدنم جلوگیری کند. به دستور پیرمرد در قسمت جلویی و دماغة قایق نشستم. با دست چپم میله کناری‌ام را محکم چسبیده بودم تا در هنگام شتاب گرفتن قایق و برخوردش با موج‌ها به بیرون پرتاب نشوم. پیرمرد چند باری سعی کرد تا موتور قایق را روشن کند. موتور قدیمی بعد از چندبار تلاش ماهیگیر روشن شد. قایق به‌آرامی شروع به حرکت کرد. به دریای روبرو نگاه کردم. قایق به‌آرامی به دریا نزدیک شد. شدت باران کمتر شده بود اما باد همچنان ادامه داشت. آسمان ابری و نیمه تاریک شده بود. موج‌ها بالاتر آمده بودند و با شدت خود را به بدنة قایق می‌کوبیدند. صدای موتور بیشتر شده بود و قایق کمی تندتر آب را در هم می‌شکافت، با صدای بلند به پیرمرد گفتم.......


 نویسنده: امیرعلی مهاجری

  گوینده: رضا جعفرپور

 ....

آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasi

11 Aug 2024بیست و نهم| پاییز و خانه ای با شیروانی نارنجی-قسمت آخر00:34:14

سرم را چرخاندم و به پنجره بزرگ عمارت نگاه کردم. خودم را دیدم که در کودکی از پشت آن پنجره به پدربزرگ که در حیاط مشغول آبیاری و چیدن میوه بود، نگاه می‌کرد. خودم را دیدم که به پنجره می‌کوبیدم و با برگشتن پدربزرگ برای او دستی تکان می‌دادم. خودم را دیدم که با لبخند و شوخی پدربزرگ چنان شاد می‌شدم که گویی تمام آن باغ را به من بخشیده بودند. خودم را پشت آن پنجره دیدم اما این بار...

 


نویسنده: امیرعلی مهاجری

گوینده: رضا جعفرپور



آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان


👇


https://www.instagram.com/radio.tasian


....

🖊️ آدرس اینستاگرام امیرعلی مهاجری


👇

https://www.instagram.com/amirali.mohajery




.....


🎧آدرس کست باکس رادیو تاسیان (و یا عبارت رادیو تاسیان را سرچ کنید)


👇👇


https://castbox.fm/va/2810504


25 Aug 2024سی | سکوی شماره 900:16:41


از قطار پیاده شد. صدای همهمه مسافران و بلندگوی سکوی شماره ۹ آمیخته با یکدیگر به گوش می‌رسید. زن نیم نگاهی به اطراف انداخت و سپس میان شلوغی مسافران در حال حرکت، همانطور در جای خود ماند. هر از چندگاهی به اطراف خیره می‌ماند و پس از آن به نقطه‌ای خیره شده تا از گره نگاهش با دیگران اجتناب کند. این اولین بار بود که تنها به مقصدی ناشناخته سفر می‌کرد. چمدانش را کنار پایش گذاشته بود و با صورتی مصمم انتظار می‌کشید طوریکه هر لحظه میزبانی قرار است به ملاقاتش بیاید. جمعیت مسافران کمتر شده بود، افراد پیاده شده هر کدام مقصدشان را یافته و به سویی رفته بودند، دیگر جمعیت نیز سوارهمان قطار شدن تا مسیر جدیدی را به سمت مقصدی طی کنند. تنها چند متصدی‌ایستگاه در آن حوالی پرسه میزدند و با یکدیگر مشغول خوش و بش بودند. قطار آرام شروع به حرکت کرد. کمی دود از زیر قطار بلند شد.

جمعیت‌ایستاده پای پنجره‌های قطار برای آن‌هایی که در حال دور شدن بودند، دست تکان می‌دادند و گهگداری نیز بوسه‌ای می‌فرستادند. آدم‌ها در دو صورت به یکدیگر محبت می‌کنند، لحظه دیدار و و لحظه وداع. در بین این دو، هزاران اتفاق دلیلی می‌شود تا خیلی چیز‌ها از دست بروند.

.................................................

✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری

🎙️گوینده: فریما رئوفی و حسین سلیمی

🎨طراحی پوستر: فریما رئوفی

✨تهیه و تولید توسط استودیو نووُ

📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

طراحی و میکس صدا توسط رضا کریمیان

.............................................

آدرس اینستاگرام رادیو تاسیان

👇

https://www.instagram.com/radio.tasian

 

07 Sep 2024سی و یکم | چشمانمان را بسته و غرق در موسیقی شویم00:03:38

انیا، با نام اصلی Eithne Ní Bhraonáin (که گاهی در رسانه‌ها با نام انگلیسی Enya Brennan معرفی می‌شود) یکی از سولیست (تک‌خوان)های ایرلندی است. انیا تلفظ تقریبی کلمهٔ Eithne در زبان ایرلندی است. انیا در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ به عنوان پرفروش‌ترین خوانندهٔ زن سال شناخته شده‌است. او با ادغام ملودی‌های فولکلوری، پس‌زمینه‌های سینتی‌سایزری و موتیف‌های کلاسیک، سبک کاملاً متمایزی را به وجود آورده‌است که در ظاهر بیشتر از موسیقی سلتی به موسیقی عصر جدید شباهت دارد ولی خودش از طبقه‌بندی آهنگ‌هایش در سبکی خاص اجتناب می‌کند. وی تا کنون چهار جایزه گرمی را از آن خود کرده‌است که آخرین آن‌ها برای آلبوم آمارانتاین در مصاف با آلبوم‌هایی چون آ پوستریوری از پروژهٔ موسیقی انیگما بود. آهنگ تنها زمان در سال ۲۰۰۰ در آلبومی به نام یک روز بدون باران منتشر شد. این آلبوم در سال ۲۰۰۲ برندهٔ جایزهٔ گرمی بهترین آلبوم عصر جدید شد و بیش از ۱۲ میلیون از آن در دنیا فروش رفت.


Who can say where the road goes

Where the day flows, only time

And who can say if your love grows

As your heart chose, only time

Who can say why your heart sighs

As your love flies, only time

And who can say why your heart cries

When your love lies, only time

Who can say when the roads meet

That love might be in your heart

And who can say when the day sleeps

Where the day flows, only time

Who knows? Only time

Songwriters: Claus Terhoeven / Stefan Bossems / Tommy Clint

سال انتشار: 2000

20 Sep 2024سی و دوم | تک نهال شهر خاکستری00:11:35


دوباره گفت: این روزا دیگه توی شهر هیچ پرنده‌ای پر نمی‌زنه... نگاش کردم و گفتم اونا مثل ما نیستن که بمونن توی شهر آلوده و تحملش کنن... میرن... میرن یجای بهتر... عین ما‌ها کنار نمیان...

گفت خب تو چرا می‌مونی؟ گفتم اون نهال رو می‌بینی؟ گفت کدوم... گفتم دقت کن... وسط اون همه غبار خاکستری فقط یک نقطه سبز وجود داره... گفت آره دیدم، گفتم اون تبدیل به نهال شه، نهال تبدیل به درخت شه من هم رفتم... گفت دیر نیست؟ گفتم نه، واسه بزرگ کردن ‌امید هیچ وقت دیر نیست حتی اگه اون‌امید یک دروغ سفید باشه.. گفت خوبه که هنوزم داری می‌خندی... دیگه چیزی نگفتم.. خودش دید و صورتش رو برگردوند... به همون نهالی زل زد که....

 

✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری

🎙گوینده: رضا جعفرپور

🎨طراحی پوستر: پدرام شهرآبادی

✨تهیه و تولید توسط استودیو نووُ

📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

🎛️طراحی و میکس صدا توسط امین منصوری

📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان


11 Oct 2024سی و چهارم | پیرمردی که گنج را پنهان کرده بود00:08:55


نویسنده: امیرعلی مهاجری


گوینده: رضا کریمیان


طراحی پوستر: فریما رئوفی


تهیه و تولید توسط استودیو نووُ


پخش اختصاصی از رادیو تاسیان


طراحی و میکس صدا توسط رضا کریمیان


پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

20 Nov 2024سی و پنجم | مرغان دریایی00:05:50

🍁هیس... گوش بده... فقط گوش بده... ما هیچ وقت یاد نگرفتیم زندگی کنیم... به این صدای دورمون گوش بده... این صدا یعنی حضور ما.... می‌خوام چشامو با شالت ببندم و با دستام دنبالت بگردم... یا اصلاً تو هرجا خواستی قایم شو، من با رد بوی موت می‌تونم پیدات کنم... هرجا خواستی برو، من بلدم پیدات کنم...

فقط از شهر دور نشو... نمی‌خوام مرغای دریایی خبر بد بهم بدن... بذار فکر کنم می‌تونم توی افق انتهای دریا پیدات کنم... بذار خیال پردازی کنم، تورو، این شهر رو، این دریا رو، این خاطرات رو، این ساحل رو....

یبار دیگه با شالت چشامو می‌بندم و وسط این ساحل خلوت وای می‌سم... می‌شنوی؟ صدای موج آب رو... حس می‌کنی این بوی زندگی رو؟ من زندم چون این بو و صدا رو حس می‌کنم، پس تو هم زنده‌ای... درون من... توی خیالات من... تورو رنگی تصور می‌کنم که از وسط غبار و مه سفید ساحل‌یهو پیدات میشه... می‌ای سمتم... من از بوی مو و تنت می‌فهمم نزدیک منی... دستات رو می‌ذاری روی چشام و من تا ابد همونجا با چشای بسته وای می‌سم...


✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری


🎙گوینده: علی ولیانی 


🎨طراحی پوستر: فریما رئوفی


✨تهیه و تولید توسط استودیو نووُ


📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان


🎛طراحی و میکس صدا توسط رضا کریمیان


📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

04 Dec 2024سی و ششم | مشت زندگی و هیجانات آقا ناصر00:14:09

+تا لحظه آخر داغی نمی‌فهمی...روز آخر که میخوای حرکت کنی همه‌چیز واست قشنگ به نظر می رسه... تو دلت میگی چرا اینارو تا الآن ندیده بودم؟ دلت حتی واسه مادر-شاغلِ ناظم مدرسه‌اتم تنگ می‌شه ...

-نشد یا نخواستین؟

+نشد، نخواستم، نخواستند...

-عیب نداره عادت میکنین... آدمیزاد به هرچیزی عادت میکنه

+این ازون دروغاست که بجای مسکن میدن بهت تا آروم بگیری. آدم به هیچی عادت نمی‌کنه، فقط لمس میشه... حتی یجاهایی سعی میکنه از درد لذت ببره.. من بهش میگم فرار روبه‌جلو

-یادش بخیر... بابام همیشه از درد لذت میرد

+چرا؟


🖊️نویسنده: امیرعلی مهاجری


🎙️گویندگان: حسین سلیمی و محمدرضا اکرادی


🔉میکس و مسترینگ: محمدرضا اکرادی


🎛️تهیه شده توسط استودیو هنری نووُ


📻پخش رسمی توسط رادیو تاسیان


16 Dec 2024سی و هفتم | چهار بی پدر و مادر - نسخه کلاسیک00:19:08

از بین اون سی و دو نفر نوجوون نکبتی، ما 4 تا یجور دیگه باهم اخت شدیم. رفاقت ما خیلی ساده، شیک و به غایت کلیشه شکل گرفت، مثل همه‌ی رفاقت های دیگه تو دورة دبیرستان. روز اول مدرسه هر کسی شانسی می رفت سر یه نیمکتی می‌نشست و دست بر قضا ما چهارتا هم شانسی شانسی عقب جلوی هم درومدیم. من بودم و هاشم کوچولو و عباس ژاپنی و جاسم بِلَک. بچه ها به من میگفتن ممد غول بچه. نمی دونم توی پیش تولید موقع حمل توسط لک لک ها زمین خورده بودم یا ژنتیکم از پایه مشکل داشت، ولی هرچی بود قد و هیکلم نامتعارف تر از بقیه میزد. دو متر قد، بدنی پهن با صورتی کشیده و جوش های سر سیاهی که صرفا می تونست شوخی بد موقع خالق باشه در زمان خلقت. من به تنهایی برای مردم سرزمینم یک ژانر وحشت محسوب می شدم. 

...


  • نویسنده: امیرعلی مهاجری
  • گوینده: پارسا فلسفی
20 Dec 2024سی و هشتم | نخلستان بی سر00:16:14

از میان بیابانی بزرگ دو جاده می‌گذشت. اتوبوس در حال حرکت بود و صابر سرش را به شیشه اتوبوس چسبانده بود. آفتاب برای رسیدن به صورتش پنجره را رد می‌کرد و مستقیم بر چهره سبزه و شکسته صابر می‌نشست. آن سوی شیشه در میان بیابانی که گهگداری در دل خود چند تپه و کوه سنگی جای داده بود، همه چیز آرام و بی‌جان به نظر می‌رسید. آفتاب چنان زمین را داغ کرده بود که جز خاک و سنگهای بی‌جان، جنبنده دیگری طاقت حضور در آن حوالی را نداشت. دیگر مسافران اتوبوس ساکت بودند. عده ای خوابیده بودند، عده ای آرام با بغل دستی صحبت می‌کردند و عده دیگری نیز به فکر فرو رفته بودند. تنها صابر سرش را به شیشه اتوبوس چسبانده و سعی می‌کرد تا از فکر کردن فرار کند. ترجیح میداد در سرزمین خاطرات آواره شود تا بی پناهی در دنیای فکر و خیال. ایام زیادی سپری شده و حال به جنوب بر می‌گشت. به دیار. به سرزمینی که ریشه هایش روزی در آنجا روییده و همچنان سبز مانده بودند. به زندگی فکر می‌کرد. به سال‌های دوری از خانه. به لحظه ای که تمنا می‌کند زود برسد و هیچگاه نرسد.



  • 🖊️نویسنده و کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری

  • 🎙️گویندگان: صابر مینایی

  • 🎛️مدیریت ضبط: علی ولیانی

  • 🔉میکس و مسترینگ: رضا کریمیان 

  • 🎨طراحی پوستر: فریما رئوفی 

  • 🎛️تهیه شده توسط استودیو هنری نووُ

  • 📻پخش رسمی توسط رادیو تاسیان

  • 📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان


10 Jan 2025سی و نهم | دشت سفید00:07:36

کدوم فصل رو دوست داری؟ بذار پس اون آسمون کم رنگ رو‌ واست خاکستری کنم... میام پایین تر... تورو میبینیم که وسط اون خیابون پاییزی وایسادی و آدما بی تفاوت از کنارت رد میشن... آره اینجوری مییینمت اما همینجوری نمیکشمت... طوری نقاشیت‌ میکنم که صورتت سمت منه... یه لبخندرو لبت داری، یه سبد گل قرمز توی دستت و موهای فرفریت از بغل ریخته روی صورتت.... داری به من نگاه میکنی و منم همینجوری دارم نقاشیت میکنم... چندتا برگ پاییزی هم‌ میکم که از درختای بالا سرت آروم دارن میان سمتت... اما تو بهاری...دلت بهاریه... برگای خشک پاییز روت نمیشینه... بارون پاییزی خیست نمیکنه، واست یه چتر شیشه ای کشیدم تا هم مراقبت باشه هم وقتی خواستی بارون رو نگاه کنی خیس نشی یه وقت... هوا سرده، شاید سرما بخوری... یه پالتوی‌ بلند مشکی میکشم دورت و روی سرت یه کلاه بافتنی قرمز... انگار وسط پاییز وایسادی و داری با لبخند به من‌نگاه میکنی... میگی قشنگتر منو بکش...نه؟ شایدم وسط هوای بارونی لندن یا اصلا وین... نه ، اونجااها قشنگ نیستی... تو توی تهران قشنگتری... وسط باغ فردوس... همونجا وایسادی و پرت یه عالمه ادم رد میشه... تو اما بینشون گم نشدی...من پررنگ کشیدمت... یکم دیگه وایسا بذار دونه های بارون رو بکشونم روی چترت... بشی عین بهاری که توو دل پاییز جا خوش کرده.... نه؟ ... من؟ من مهم نیستم... دوست دارم خیس شم زیر همین بارون... برگهای‌ زردو‌خشک پاییزی واسه منه... من همینجا بشینم‌ با بومم وسط این دشت سفید تورو نقاشی کنم....


🖊️نویسنده و کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری

🎙️گویندگان: رضا کریمیان 


🔉میکس و مسترینگ: رضا کریمیان 


🎨طراحی پوستر: فریما رئوفی 


🎛️تهیه شده توسط استودیو هنری نووُ


📻پخش اختصاصی از رادیو تاسیان

26 Jan 2025چهلم | چشم00:42:39

چشم


🎞کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری

💎ایده پرداز و مشاور: فریما رئوفی

🎛میکس و تنظیم صدا: محمدرضا اکرادی

🎨طراحی پوستر یاسر مبارک آبادی

📻تهیه شده توسط استودیو هنری نووُ و پخش رسمی توسط رادیو تاسیان


🎙با تشکر از میهمانان و گویندگان این اپیزود رادیو تاسیان :


سعید میری/رضا کریمیان/پویان گنجی/سیامک راشدی/

رامیار مشایی /امیر زبرجد/آتنا باقری/ندا کریمی /فریما رئوفی

/محمدرضا اکرادی/مصطفی اسلامی /الناز قنبری/پارسا فلسفی/

حامد عیدی/پریناز میهن پرست /رها احسانی/رژان کرد/

نرگس شریعتی و امیرعلی مهاجری

29 Apr 2020'' مجموعه نامه های اینمن به ناتالیا'' / فصل اول - مجموعه نامه های اینمن به ناتالیا00:15:25
فصل اول '' مجموعه نامه های اینمن به ناتالیا'' ✏️نویسنده: امیرعلی مهاجری گوینده: علی ولیانی ناظر ضبط: میلاد رنجبر انتخاب موسیقی: سعید میری صداگذاری: استودیو هنری نووو تولید شده توسط استودیو دوبلاژ هونامیک
24 Oct 2020مجموعه نامه های اینمن به ناتالیا، فصل دوم00:15:05
نویسنده: امیرعلی مهاجری گوینده: علی ولیانی ناظر ضبط: میلاد رنجبر انتخاب موسیقی: سعید میری صداگذاری: استودیو هنری نووو تولید شده توسط استودیو دوبلاژ هونامیک
15 Nov 2020پاییز خانوم به ما که رسید، شد بیجه...!00:14:49
بابا بزرگ همیشه می گفت: "تولد توی جداییه موسی، ما از رحم مادر جدا میشیم که به این دنیا بیایم…." خدا بیامرز تو پاییز جدا شد ازمون، یعنی یه جورایی جداش کردیم دیگه! نویسنده : امیرعلی مهاجری گوینده: پارسا فلسفی طراح پوستر: بیتا آریانژاد انتخاب موسیقی: آراکس چارمحالی صداگذاری: سینا کوایی

Améliorez votre compréhension de رادیو تاسیان avec My Podcast Data

Chez My Podcast Data, nous nous efforçons de fournir des analyses approfondies et basées sur des données tangibles. Que vous soyez auditeur passionné, créateur de podcast ou un annonceur, les statistiques et analyses détaillées que nous proposons peuvent vous aider à mieux comprendre les performances et les tendances de رادیو تاسیان. De la fréquence des épisodes aux liens partagés en passant par la santé des flux RSS, notre objectif est de vous fournir les connaissances dont vous avez besoin pour vous tenir à jour. Explorez plus d'émissions et découvrez les données qui font avancer l'industrie du podcast.
© My Podcast Data